یه لحظه به صدای قلبت گوش بده !
صدای تپش قلبت را می شنوی؟
اکثراوقات منظم و آرام می زند .
وقتی نگاهش می کردی صدای تپش قلبت هم بلند تر می شدو هم سریع تر!
نفس هایت به شماره می افتاد!صدایت می لرزید...
و تو می ترسیدی ...از لرزش صدایت می ترسیدی ...سکوت می کردی!
و این صدای تپش قلب تو بود که موسیقی آن فضا را می ساخت !
مدت ها طول کشیدتا این قلب ناآرام آرام بگیرد.
مدت ها طول کشیدتاحتی وقتی نگاهش می کنی تپش قلبت مثل همیشه
آرام و منظم باشد ......
همه چیز شوخی بچه گانه بود ! بازی بود! ما خاله بازی می کردیم !
دیگر باور نکن ...عمر دنیا کوتاه است ! و عمرتو کوتاه تر....
هیچ کس و هیچ چیزی را باور نداشته باش به جز خدا !
به من قول بده ای من جا مانده!!!......!!!!
واقعا هیجان زده شدم . از اینکه تا حدودی حال بچه های شریف رفت توی شیشه ای در بسته! کیفیدم ...البته بیشتر از این هیجان زده شدم که بچه های دانشگاه آزاد قزوین رتبه نخست در ساخت ماشین های الکترونیکی رو کسب کرده بودن ...فوق العاده بود .اونم بعد از بارها شنیدن نام دانشگاه هایی چون تهران .شریف .خواجه نصیر.فردوسی مشهد .بچه های دانشگاه آزاد خیلی دارن پیشرفت می کنن. یه جورایی مملو از زندگی و انگیزه شدم ...این دانشجوها هستند که نام دانشگاهی رو مشهور می کنن نه در و دیوار دانشگاه ...نه اینکه دانشگاه دانشجو رو مشهور کنه ...من که خودم واحد قزوین درس نمی خونم اما امیدوارم روزی هم برسه که بچه های علوم وتحقیقات یه کم فعال تر بشن و عزمی جزم کنن تا بار دیگر شاهد در شیشه رفتن حال بچه های شریف و امیر کبیرو تهران و...باشیم .و ثابت بشه که این کنکور نیست که کشف استعدادهای درخشان می کنه بلکه برگزاری مسابقات و ایجاد رقابت های سالم است که باعث کشف استعدادها و علاقه ها میشه ...کنکوری که همه چیز رو از بچه ها می گیره تا یه چهاردیواری به اسم دانشگاه بهشون بده ...حالا با اسم و رسمش ...و در مقابل پول هایی است که از جیب پدرها و مادرها به جیب اساتید کنکور می رود تا بلکه فرجی شود و پسریا دخترشون فلان دانشگاه قبول بشه ...حالا فکرشو بکنید همین پول ها هم نه ...نصف این پول ها صرف هزینه و پشتیبانی مسابقاتی چون خودروی پاک و رباتیک و دستاوردهای آزمایشگاهی بشه! شاید در این صورت بشه گفت که قطعا علم بهتر از ثروت بادآورده است !!!!!
دختر عجله کن...هر نفر از ما جوان ها اگر به اندازه خودمون تلاش کنیم و قدمی برداریم مطمئنم که ایران بزرگ و قشنگی رو می سازیم ...دوستای خوبم بیایید با تلاش و انگیزه و اهداف سازنده به اقتدار ایرانمون کمک کنیم و ثابت کنیم که وطنمون رو دوست داریم ...نه با حرف و چاخان های بی خودی ...نه با ادعا ...
قرار بود در این پست از موانع اجابت دعا صحبت کنم اما بازم به تاخیر می اندازم . چون نمی توانم از حس زیبای خودم در موردپاییز بگذرم . و من همیشه حرف زدن از پاییز رو دوست داشتم . و دارم و خواهم داشت ...درست در بیست و پنجم از ماه شهریور بود که اولین باران های زیبای پاییزی را تجربه کردیم .چه زیبا آسمانی ! و چه زیبا بارانی! نفس ! نفس! یه نفس عمیق از همه وجود ...این باران ادامه داشت تا عید فطر ...چه خنک !چه سرد ! چه نسیم دلنوازی ! راستی عید گذشته همگی مبارک ...امیدوارم همه توشه های معنوی و زیبایی که از ماه با برکت رمضان بدست آوردیم را تا ماه رمضانی دیگر حفظ کنیم ...ان شاالله ...
صدایی هولناک ...برقی چشم نواز ...همه جا پنهان از دید خورشید درخشان ...و چه غمناک ...درست مثل بی خبری ! نا آگاهی !شایدم جهل ...نه جهل تاریکی است ...عاشق رقص زیبای برگ های زرد و خشک پاییزم ...همه جا زیباست ...حتی بوی خاک
.......................................................................................................................................................................
ماه مهر و شروعی دیگر ...درس و دانشگاه ...هنوز دانشگاه ساکت و آرام است ...احتمالا هیاهوی بچه ها از هفته دیگر
سعی می کنم همه چیز را دوست داشته باشم ...
عناوین یادداشتهای وبلاگ