گاهی دلم بدجور هوای زیارت میکند! هوای یه پناه!یه جای امن برای گریستن
یه جایی که کسی نگه چرا چشمات قرمز شده! یه جایی که کسی نگه چرا
سکوتی!یه جایی که کسی باشه که با وجود عظیم و بزرگ و آرام خودش دست
آرامش بر روی قلبم بگذاردومن تکیه زنم بردرخانه اش و با صدای بلند اشک بریزم.
یه جایی که سکوتی که به بزرگی فریادهایی است که گوش بشریت نمی شنود
شکسته شود!!!!
دلم هوای امام رضا (ع) را کرده است ...و اینجا در انتهای حضور است
اینجا سر زمین آرزوهای من است ...دعاهای من است ...خواسته های من است
اینجا سرزمین حرف های ناگفته من است ...امام رضا (ع) دلم تنگ شده برای
آرامش حضور شما...امسال بدجور عادتم دادید به بودن در کنار خودتان ...
من امسال هر سه ماه یکبار به زیارت شما آمدم...
امام رئوف من...مونس من...دعایم کنید که سخت محتاجم...
دعایم کنید بر سر پیمان خویش بمانم...محکم باشم...استوار...
من باید محکم باشم...
عناوین یادداشتهای وبلاگ