فدایت شوم ...
مگر از دیده رفتنت تو را از دل های ما برده است ؟
آیا به ما اطمینانی هست که در هجوم تیرها سینه مان سپر بلای تو باشد یا نه؟
من که به لذت یک گناه رهایت میکنم کجا دلخوشی تو باشم که یاوری داری؟؟؟
آقای من ...
به جز دست های پر قدرت تو راهی نیست که قلب پر از فراموش من از نام پر حیات
تو آکنده شود .و می دانم ...مهربانی تورا آن قدرت هست که قلبم را چنان وسعتی
بخشد که از محبت تو سیراب شود ....
.................................................................................
و سخن گفتن با شما چه دلنشین است ...
هرگاه حرف دلم را به این آدم های خاکی زدم جز غم و اندوه برایم هیچ نداشته است
جز خواری و حقارت هیچ نداشته است ...
شما خیلی مهربانید ...اگر در میان ما نیستید ولی از ما غافل نیستید.حتی یک لحظه
خودتون گفتید ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم ...
دعای خیرتان را روانه زندگی ما جوان ها کنید...
سرور من التماس دعا
عناوین یادداشتهای وبلاگ